جمله اي جالب با لغات حسابداري
به نام خدای حسابگر ، حسابساز، حسابرس و حسابدارِِِ
زمين و آسمان و هر آنچه که داریم از اوست. هم او که افتتاحيه و اختتاميه همه حسابها و کتابهاست.
ترازش هميشه موزون است و موجوديهايش هميشه در فزون.
مطالبات مشکوک الوصولی ندارد چه اينکه کسی از قدرت لايزال او نميتواند بگريزد
استهلاک انباشته محاسبه نميکند گويا که در حوزه حسابداری او چيزی بی ارزش نميشود.
به کسی ماليات نميدهد و از کسی به ناحق چيزی نميگيرد.
نه سهامی است و نه تضامنی.
هيچ شراکتی با کسی ندارد تک مالکی است و بی رقيب.
هيچ تلفيق و ادغام و ترکيبی در حوزه شخصيتش تعريف شدنی نيست.
حسابداری تورمی ندارد چه در نظرش ارزشها تغيير ناپذيرند.
حسابداريش آنقدر خالص است که دوره مالی در آن تعريف نا شدنی و واحد پولی در آن بی معناست.
شخصيتش حوزه محدودی ندارد و ازل و ابد را در بر ميگيرد.
تداومش يک فرضيه نيست يک فرض و حقيقتی محض است.
مديريتش حسابداری است و حسابداري اش مديريت که بر مدار عدالت است
و به مثقال و ذره هم ميرسد و چيزی در آن از قلم نمي افتد.
فضل و بخشش اوست که بر مدار اهميت مي چرخد و سرمايه بندگان اميدواری به اوست.
و همان است که رهايی بخش آنان از حساب و کتابش خواهد بود.
نظرات شما عزیزان:
گاهی دقت زیاد "د ق ت" میدهد!!!
www.takecharge.ir
زن: بهنظر تو موهام رو کوتاه کنم؟
مرد: اگر دوست داری کوتاه کن!
زن: من دارم از تو میپرسم!
مرد: نمیدونم عزیزم. اگر فکر میکنی قشنگ میشی کوتاه کن!
زن: یعنی به نظرت من اينجوري قشنگ نيستم؟
مرد: نه عزیزم. فقط گفتم اگر كوتاه دوست داری کوتاه کن!تو در بین تمام زنهایی که من میشناسم از همه قشنگتری.
زن: پس زنهاي ديگه رو هم ديد ميزني؟ معلوم شد چه چشم چروني هستي!
مرد: ای بابا! خوب قشنگ من! عزیز من! خانم من! آره کوتاه کن!
زن : این رو گفتی که دیگر حرف نزنم؟
مرد : نه جونم! حرف بزن!
زن: پس تو واقعا فکر می کنی موهای کوتاه خوشگل تره؟
مرد: آره عزیزم. کوتاهشون کن.
زن: ولی خودم موی بلند را بيشتر دوست دارم!
مرد: خيلي خب. هر جور راحتی. میخواهی کوتاه کن یا کوتاه نکن.
زن: ناراحت شدی؟
مرد: نه عزیزم! چه ناراحتی؟ مثل همیشه یک سوال کردی.
زن: این کار همیشگیته. اصلا به من توجه نداری. هر وقت یه سوال می پرسم تو سر بالا جواب می دی!
مرد: خوب میگی من الان چي بگم؟
زن: اصلا ولش کن! میخوام موهام رو رنگ کنم! به نظرت قرمز قشنگ تره یا طلایی؟
مرد: مگه رنگ موهات چهشه؟ تازه تو همهي رنگها بهت ميآد.
زن: ديدي گفتم كه من اصلا برات مهم نيستم؟
مرد: عجب گیری کردیم. اگه من بگم غلط کردم تو راحت می شی؟
زن: بهانهگير هم شدي! نکنه پاي یک زن دیگه وسطه و من نمی دونم!
مرد: آخه رنگ موي تو چه ربطی به زن ديگه داره؟
زن: پس يه زني هست كه رنگ موي من ربطي به اون نداره! حالا که این طوری شد من هم مهریه ام را میگذارم اجرا تا تو هوس زن گرفتن نکنی.
مرد: اگه فکر کردی این دفعه هم می تونی با این کارها من رو گير بندازي و مثل اون دفعه ۵۰۰ هزار تومان از من بگیری كور خوندي!
زن: یعنی تو نمیخواهی به من ۵۰۰ هزار تومان بدی؟
مرد: چرا! ولي به یک شرط!
زن: چه شرطی؟
مرد: بی خیال شی و بگذاری اين ۱۵دقیقهي آخر فوتبال رو ببینم!
زن: باشه! قبول! ولی گفته باشم اخبار حق نداری نگاه کنی!
مرد: قبول!
دو دقیقه بعد
زن: به نظرت برای مهمونی فردا شب اون لباس آبیه رو بپوشم یا اون لباس صورتیه رو؟
روزبه اگه از من میشنوی بیخیال زن شو!
پاسخ: سلام غزل تو همه صفخه ها رو گشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
موضوعات مرتبط: اشعار ، ،